زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه

باب المندب

بابُ‌الْمَنْدَب، تنگه‌ای در جنوب ‌غربی قارۀ آسیا بین گوشۀ جنوب ‌غربی شبه جزیرۀ عربستان و شمال‌ شرقی قارۀ آفریقا که دریای سرخ را به خلیج عدن متصل می‌سازد. در طرف آسیایی تنگه، یعنی منتهی ‌الیه جنوب‌ غربی شبه جزیرۀ عربستان که جزو خاک جمهوری یمن محسوب می‌شود، رأس باب ‌المندب قرار که دماغۀ گُوه مانندی از زمین است که به سوی دریا پیش رفته است و بخش آسیایی تنگه را تشکیل می‌دهد، در طرف افریقایی تنگه، رأس سیان در جمهوری جبیتوی قرار دارد («فرهنگ... »، I/ 387). پهنای این تنگه حدود 32 کمـ است. جزیرۀ پریم این تنگه را به گذرگاه بزرگ و کوچک تقسیم می‌کند. گذرگاه پهن‌تر (غربی) 26 کمـ و گذرگاه باریک‌تر (شرقی) 3 کمـ پهنا دارد (فانک... ، ذیل باب المندب). باریک‌ترین قسمت تنگۀ بزرگ با عرض 4/ 12 کمـ مسیر مطمئنی برای کشتیهای بزرگ است، زیر ارژفای آب در سراسر آن میان 180 تا 315متر است و در مسیر این آبهای عمیق هیچ خطری وجود ندارد. تنگه کوچک چون دارای مسیری کوتاه‌تر و مستقیم‌تر است، بیشتر مورد استفادۀ بخاری و بادبانی است («فرهنگ»، همانجا). باب‌ المندب همواره در معرض بادهای موسمی اقیانوس هند است و کشتیهای مصری در عهد باستان به کمک همین بادها وارد آنجا می‌شدند (گوبینو، 63).
کهن‌ترین سند دربارۀ باب ‌المندب دو کتیبۀ سبایی متعلق به نیمۀ نخست سدۀ 6م (احتمالاً 517-525م) است که در آن به درگیریهای یوسف ذونواس پادشاه سبایی باحبشیان اشاره شده است. در این دو کتیبه از «سلت مدبن» که احتمالاً به معنای «سلسلة المنداب» است، یاد شده است. در این سلسله شاید زنجیزی بوده که یوسف در بخشی از تنگه برای جلوگیری از عبور حبشیان کشیده بوده است (ﻧﻜ : ریکمانز، 336-335). اغلب جغرافی‌دانان و مورخان اسلامی در آثار خود از مندب نام برده‌اند (ﻧﻜ : یعقوبی، 319؛ ابن‌خردابه، 141؛ طبری، 2/ 127؛ مقدسی، 123؛ ابن‌اثیر، 1/ 432). «المندب» بندری در غرب تنگۀ باب‌المندب بوده که این تنگه نام خود را از آن گرفته است. المندب همان «اُکلیس» دوران باستان است که امروزه شیخ سعید نامیده می‌شود (ریکمانز 335). بنابر مآخذ حمیری «المندب» شهری پر رونق و آبادانی گذشتۀ خود را ازدست داده، و به شهری کم اهمیت بدل گشته بوده است (همو، 92).
دمشقی در شرح دریای سرخ گفته که آن دریا شاخه‌ای تنگ است، همچون زبانی از دریای یمن بیرون کشیده شده، و بُرونشو آن از مندب در میان کوهی است و از خاور تا باختر 12میل طول دارد، فراخی دهانۀ آن رود در مندب به قدری است که انسان، خشکی آن سوی رود را می‌تواند ببیند (ص 277). ادریسی باب‌المنداب را انتهای غربی دریای چین وهند و یمن (اقیانوس هند) دانسته است (1/ 9).
در میان جغرافی‌دانان اسلامی، یاقوت نخستین کسی است که در باب وجه تسمیۀ مندب اظهار کرده است و دیگران از او نقل قول کرده‌اند. او مندب را با عبور حبشیان از این منطقه مربوط می‌داند. به عقیدۀ یاقوت این محل قبلاً ذوالمندب بوده است و حبشیان هنگام عبور خود از آنجا این کلمه را «دندمدیند» می‌گفتند. ساکنان یمن پس از عبور حبشیان از این منطقه گفتند: این محل دیگر «ذات المطرب» (گذرگاه تنگ) نیست، بلکه مندب، (محل دعوت) است (ﻧﻜ : 4/ 659-660). برخی از محققان، به علت پر خطر بودن این گذرگاه، باب ‌المندب را دروازۀ ندبه ترجمه کرده‌اند (ﻧﻜ : BSE 3 ,II/ 507؛ ﻧﻜ : فانک، همانجا). 
از زمان کشیده شدن کانال سوئز در شمال دریای ‌سرخ که آن را به مدیترانه متصل، و عبور کشتیها را از اقیانوس هند به اروپا مقدور ساخته است، روزبه‌روز بر اهمیت جهانی باب‌المندب، افزوده شده، و اکنون محل عبور تمام نفتکشهایی است که از تنگۀ هرمز گذشته، راه مدیترانه را در پیش می‌گیرند. علاوه بر این، بسیاری از کشتیهای بزرگ اقیانوس‌پیما با مسافران و کالا و مواد خام آسیای‌ جنوبی و جنوب ‌شرقی از آن عبور می‌کنند. ازاین‌رو، اکنون باب ‌المندب از اهمیت اقتصادی، سوق‌ الجیشی و ژئو پولیتیکی والایی برخوردار است و درآمدهای ناشی از این موقعیت طبیعی که در گذشته عاید عربستان و حبشه می‌شد، اکنون به جمهوریهای یمن وجیبوتی که مالک زمینهای دو طرف تنگه‌اند، تعلق می‌گیرد (یاداشتهای مؤلف).

مآخذ

ابن اثیر، الکامل، ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1306ق/ 1889م؛ ادریسی، محمد نزهةالمشتاق، بیروت، 1409/ 1989م؛ دمشقی، محمد، نخبةالدهر، ترجمۀ حمید طبیبیان، تهران، 1357ش؛ طبری، تاریخ؛ مقدسی، محمد، احسن ‌التقاسیم، لیدن، 1906م؛ همدانی، حسن، صفة جزیرة العرب، به کوشش محمد بن علی اکوع، بیروت، 1403ق/ 1983م؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 1891م؛ یادداشتهای مؤلف، نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.